اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

تولد ترنم...

نازنین پسرم ، اهورا... تولد ترنم نزدیک بود و خاله خواست که حتما حتما تو تولدش باشیم . حتی می گفت ترنم مدام نقاشی میکشه و تو نقاشیش همه ی ما رو دور خودش کشیده . منم خیلی دلتنگ بابا و مامانم بودم ، قرار شد چند روز زودتر بریم تویسرکان و بعد از اونجا همراه با باباجون و مامان نسرین بریم تهران برای تولد ترنم.خیلی بهمون خوش گذشت ؛ مثل همیشه ... اصلا مگه میشه آدم پیش پدر و مادرش باشه و خوش نگذره ؟! کلی گردش رفتیم و خوش گذروندیم. یه روز و هم اختصاص دادیم به همدان گردی ، که البته به خاطر شدت دوباره ی کرونا همه جا تعطیل بود و فقط گشتی توی شهر زدیم و نهار و گنجنامه خوردیم. کمی هم خرید و برگشتیم خونه ... ...
31 شهريور 1400

بودنت ...

اهورا ، قشنگم ، عزیزم ... بودنت بوی نون سنگکِ تازهٔ صبحِ جمعه رو میده، بوی چوب سوختهٔ وسط جنگل، بودنت صدای بارون روی شیروونی چوبی میده، بودنت بوی وانیل و شکلات داغ میده وسط یه روز سرد زمستون، بوی کولر آبی همراه یه کاسه آلوچهٔ نمک‌زده وسط گرمای تابستون، مهربونم ، وقتی هستی انگار آدم سرِ ثانیه آخر چراغ قرمزو رد میکنه، انگار ثانیه آخری که غذا بسوزه یادش میاد که زیر گازو خاموش کنه، یکی یدونه ام ؛ وقتی هستی همون حسی رو داره که بعد از ده ساعت کار میای خونه و خودت و رها میکنی رو تخت، همون حسی که جای رد کش جورابتو میخارونی، همون حسی که بچه یه سا...
1 شهريور 1400
1